یکسال و اندی میشه ک به ترکیه نقل مکان کردیم. من و همسر و فرزندم. توی این یکسال روزای مختلفی رو پشت سر گذاشتم. روزای اول ک اومدیم دخترم 4ماهه بود. تو اوج دلدرد و گریه های نوزادیش بودیم. از خانواده پدریم جدا شده بودم و خیلی دست تنها بودم. اونقدر درگیر دغدغه های بچه داری بودم ک کلا از زندگی شخصی و خانوادگیم غافل شده بودم. با بی تجربگی ما و حرص شوهرم برای پول خرج کردن خیلی زود پولی ک همراهمون بود تموم شد. توجه به علایق خود
تجربه یکسال زندگی در ترکیه
ک ,یکسال ,زندگی ,روزای ,های ,ترکیه ,شده بودم ,زندگی شخصی ,از زندگی ,کلا از ,شخصی و
درباره این سایت